کد مطلب:231601 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:181

احتجاج حضرت رضا با زنادقه و اهل ادیان
1- محمد بن عبدالله خراسانی خادم حضرت رضا (ع) گوید یكی از زنادقه خدمت امام رضا آمد در حالی كه گروهی نزد آن جناب بودند.

امام علیه السلام فرمود ای مرد اگر قضیه آن طور است كه شما می گوئید و این جهان صانعی ندارد و مردم مكلف نیستند (در صورتی كه چنین نیست جهان آفریننده دارد، و مردم هم مكلف هستند) ما با شما مساوی هستیم، و نماز و روزه ای كه انجام داده ایم و تكالیفی كه به آن عمل كرده ایم به ما ضرر و زیانی نخواهد رسانید، آن مرد سكوت كرد و چیزی نگفت.

بار دیگر حضرت رضا (ع) فرمود: اگر عقیده ما درست باشد و خدائی وجود داشته باشد و مردم موظفند تكالیفی انجام دهند، و قطعا همین طور است و خدائی وجود دارد، و بهشت و دوزخی هست، و ثواب و عقابی وجود دارد، و حساب و كتابی می باشد، در این صورت ما نجات پیدا می كنیم، و شما به هلاكت خواهید رسید.

مرد زندیق گفت: خداوند چگونه است و در كجا هست؟

امام علیه السلام فرمود وای بر تو این چه سخنی است كه می گوئی، خداوند مكان و كیفیت را خلق كرده و او به زمان و مكان شناخته نمی گردد، و با حواس ظاهری



[ صفحه 594]



و قیاس قابل تعریف نیست گفت پس حالا كه با حواس و قوای ظاهری شناخته نمی شود و قابل درك هم نیست پس اصلا وجود خارجی ندارد.

حضرت رضا (ع) فرمود: وای بر تو چون با قوای ظاهری او را درك نمی كنی منكر وجودش می گردی، ما هرگاه با دیده ظاهر و حواس حیوانی از درك آن عاجز باشیم یقین می كنیم كه او خداوند ما هست و با سایر اشیاء فرق دارد.

آن مرد گفت: خداوند در چه زمانی بوده فرمود: بگو در چه زمانی نبوده است تا من بگویم در چه زمانی بوده است.

گفت: دلیل بر مطلب شما چیست؟

فرمود: هنگامی كه بدن خود را مشاهده می كنیم و قدرت ندارم بر آن چیزی بیفزایم و یا از آن چیزی كم كنم، و یا نفع و ضرر را از خود دفع كنم، می دانم كه این بدن را یك خدای عالم و قدیر از روی علم و بصیرت ساخته است، و این فلك را با نیروی خود آفریده و آن را به گردش واداشته است، و ابرها را ایجاد كرده و باد را فرمان می دهد تا ابرها را پراكنده كند.

خداوندی كه آفتاب و ماه و ستارگان را خلق كرده و هر كدام در یك مسیر معین حركت می كنند و برای یكدیگر مزاحمت ایجاد نكرده اند، و این آیات شگفت انگیز كه در زمین و آسمان و دریاها است و با نیروی علم و قدرت چنان محكم آفریده شده كه از هم متلاشی نمی گردند.

ما از این آیات و نشانه ها درك می كنیم و می دانیم كه این مصنوعات صانع و آفریدگار دارند، گفت: پس چرا خداوند خود را مخفی داشته است.

امام رضا علیه السلام فرمود: چون مردم معصیت كار و اهل گناه و فساد هستند از این رو خداوند خود را از آنها مخفی داشته است، در صورتی كه تمام اعمال مردم



[ صفحه 595]



در شب و روز از وی مخفی نیست.

گفت: پس چرا با چشم ظاهر نمی توان خداوند را مشاهده كرد؟

فرمود: برای اینكه میان او و مخلوقاتش فرق باشد، چون مخلوقات او با چشم ظاهر قابل رؤیت می باشند، علاوه بر اینكه وی بزرگتر از این است كه با عقل و وهم قابل درك باشد.

گفت: خداوند را برای من تعریف كنید، فرمود: خداوند قابل تعریف نیست.

گفت: چرا؟

فرمود: برای اینكه هر محدودی به حدی منتهی می شود، و هرگاه احتمال تحدید رفت، احتمال زیادت هم می رود، و در صورت احتمال زیادت احتمال نقصان هم می رود، در صورتی كه خداوند نه محدود به زمان و مكان است، و نه دارای دست و پا و اعضاء و جوارح است و نه نقصان و تجزی در آن راه دارد، و نه با وهم و گمان می شود او را دریافت و تصور كرد.

آن مرد ملحد گفت: شما می گوئید: خداوند لطیف، سمیع، بصیر، علیم، و حكیم است، آیا می شود بدون گوش و چشم چیزی را دید؟! و لطیف نیز به كسی می گویند كه با دست خود چیزی ساخته باشد و حكیم را نیز با صنعتش می شناسند.

امام رضا علیه السلام فرمود خداوند را از این جهت لطیف می گویند كه مخلوقات لطیفی را آفریده، و در حیوانات جان را با جسم مركب كرده و هر جنسی از مخلوقات خود را به صورت های گوناگون خلق كرده كه یكی با دیگری فرق دارد.

خداوند را از این جهت لطیف گفتند كه با علم و بصیرت این صورت ها را



[ صفحه 596]



به هم پیوند داد، هنگامی كه به درختان و میوه های گوناگون آن می نگریم می گوئیم خداوند لطیف است كه این میوه ماكول و غیرماكول را خلق كرده است.

و اگر می گوئیم خداوند شنوا است، مقصود این است كه اصوات همه مخلوقات خود را از عرش تا فرش در دریاها و بیابانها می شنود و لغات متعدد و زبان های گوناگون را درك می كند و در این جا نیازی به گوش ندارد.

اگر می گوئیم خداوند بصیر است و همه چیز را مشاهده می كند مقصود این نیست كه وی مانند بشر و حیوانات اشیاء را می نگرد، خداوند ذره سیاه را در شب تاریك روی سنگ سیاه مشاهده می نماید، و حركت مورچه را در شب سیاه می نگرد، و نفع و ضرر و تخم ریزی و نسل مورچه را می بیند.

ما می گوئیم خداوند اشیاء را مشاهده می كند نه مانند بندگانش كه با چشم سر اشیاء را می نگرند. راوی می گوید آن مرد ملحد پس از این گفتگوها مسلمان شد.